دولت در جنگ، معادلات چند مجهولی!!!

بخش دوم

 

 

اما در دوره دوم ریاست جمهوری آیت الله خامنه‌ای تنش با نخست وزیری بسیار زیاد می‌شود. اختلافات به حدی پیش می‌رود که آیت الله خامنه‌ای ابتدا قصد دارد برای ریاست جمهوری نامزد نشود که امام مخالفت می‌کند سپس از امام میخواهد نخست وزیر دیگری را انتخاب کند .محسن رضایی به پیش امام می‌رود و می‌گوید: مصلحت نیست که موسوی عوض شود.تلاش ها برای ابقای میرحسین موسوی از طریق کانال امام برای تحت فشار قرار دادن رئیس جمهوری دنبال می‌شود.

 

 

آیت الله خامنه‌ای در نامه‌ای به امام می‌نویسد:" اگر حضرتعالی تشخیص می‌دهید که باید مهندس موسوی را معرفی کنم، حکم کنید، شما رهبر هستید. شما روز قیامت جواب دارید، ولی من جواب ندارم کسی را که مصلحت نمی‌دانم نخست‌وزیر کنم، مگر این‌که حکم ولی‌فقیه بالای سر او باشد."

ناطق نوری می‌گوید با مهدوی‌کنی و تنی چند برای حل ماجرا به دیدار امام رفتند. امام راضی نشده بود حکم بدهد. گفته بود به‌عنوان یک شهروند نظر می‌دهم. ناطق می‌گوید پس از این جلسه به دیدار رئیس‌جمهور رفته است و ماجرا را شرح داده و گفته: «این دیگر حکم است و امام فقط لفظ حکم را نگفتند. امام تا آخر ایستاده است این‌که ایشان می‌فرمایند جز موسوی خیانت به اسلام است، حکم است.»  

 

 

در مجلس نیز یک گروه 99 نفره با انتخاب موسوی به عنوان نخست وزیر مخالف‌اند اما حمایت امام از موسوی و نامه به نمایندگان مجلس باعث می‌شود تا اکثرا از موضع خود پایین بیاییند.

به این ترتیب دولت چهارم با تحمیل نخست وزیر آغاز می‌شود آن هم در شرایطی که وضعیت جبهه ها بحرانی است.

بهزاد نبوی: " اگر جنگ را به دو دوره تقسیم کنیم؛ نخست از شهریور 59 تا 64، در این دوره نیروهای مسلح ما نه به لحاظ ریالی مشکلی داشتند و نه به لحاظ ارزی، چون کشور هم به لحاظ ریالی و ارزی مشکلی نداشت و حتی وضع اقتصادی کشور و شاخص های اقتصاد کلان در این سال ها از بهترین شرایط بعد از انقلاب محسوب می شود. در این دوره هم ریال و هم ارز مورد نیاز نیروهای مسلح هر چقدر که لازم بوده تأمین شد.

 

 

دومین مرحله از سال 65تا 67 بود؛ یعنی سه سال آخر جنگ. از اواخر 64 قیمت جهانی نفت سقوط کرد و از 34 دلار در هر بشکه به زیر ده دلار و حتی 5 دلار رسید.

از سوی دیگر از همان اواخر 64 یا اوایل 65، ظاهرا بعد از تحویل هواپیماهای جدید میراژ به عراق، بمباران و موشکباران شدید تأسیسات و خطوط لوله نفتی و کشتی های حامل نفت ایران در خلیج فارس شروع شد. این ها سبب شد که صادرات نفت ما که حدود 2 میلیون و 200 هزار بشکه در روز بود، به زیر یک میلیون بشکه در روز تقلیل یابد؛ یعنی هم قیمت یک چهارم شد و هم مقدار صادرات به حدود 35 تا 40 درصد گذشته رسید و به این ترتیب در سه سال پایانی جنگ با اندکی افت و خیز، کاهش درآمد ارزی ادامه داشت و درآمد نفت ما که در سال های 60 ، 61 و 62 حدود 20 میلیارد دلار بود، در سال 64 سیری نزولی را طی کرد و به 13 تا 14 میلیارد و در سال های بعدی به 7 میلیارد دلار رسید.

 

 

با این درآمد حتی اگر جنگ هم نبود اساسا امکان اداره کشور وجود نداشت. بالاخره کشور یک نیاز وارداتی حداقلی داشت که باید تامین می شد که البته طبعا با آن شرایط تحقق نمی یافت. در این شرایط، در دولت آقای مهندس موسوی از این 7 میلیارد دلار حدود سه میلیارد دلار مستقیم به نیروهای مسلح اختصاص می یافت."